نظریه های فرهنگی مد
اگر مد را جلوه ایی از سبک زندگی بدانیم، ماکس وبر برخلاف مارکس، سبک زندگی را بیش از آنکه بر تولیدات استوار بداند، بر الگوی مصرف استوار میدانست. در نظر وی، مصرف فرآیندی است که کردارهای اجتماعی و فرهنگی متفاوتی را شامل میشود و بیانکننده تفاوت میان گروههای اجتماعی است. تفاوتها تنها ناشی از عوامل اقتصادی نیست. از بحث وبر در مورد سبک زندگی میتوان اینگونه نتیجه گرفت که مشابهت در الگوی رفتاری و مصرف، غالباً با گرد آمدن در اماکن خاص و حتی تشابه الگوی ارزشی و ذهنی همراه است.4
از دیدگاه کروبر، مد عبارت است از تفاوت و تغییر، آن هم تغییری خاص، زیرا در حالیکه بسیاری از پدیدههای اجتماعی بر اثر رشد درونی یا علل بیرونی دگرگون میشوند، مد تغییری بیبدیل و در واقع تغییر برای تغییر است. لکن به نظر برخی دیگر، نباید این دو جنبه را متضاد و جدا از هم دانست، بلکه باید آنها را به هم پیوند داد و چنانچه فلوگل بیان میکند غرابت مد» در همین است. مد یک حرکت نیست، بلکه دو حرکت است؛ یکی اینکه افراد طبقه پایین را سوق میدهد که به افراد طبقه بالا شبیه شوند و دیگر اینکه افراد طبقه بالا را ترغیب می کند که وضع گذشته را رها کنند و نگذارند افراد طبقه پایین به آنها برسند. 5
در مد میل همرنگی با دیگران، با میل به ممتاز بودن همراه است و میل اخیر به صورت خودنمایی ظاهر میشود. بنابراین از لحاظ روانی، مد با نوعی خودنمایی و نیاز به جلب توجه دیگران به خود بستگی دارد. البته به قول فلوگل، باید این نیاز را در بافتی از چشم و هم چشمی جنسی و اجتماعی درک کرد. وی شکل پوشاک در یک برهه از تاریخ را اینگونه بیان می کند که "میان مد، افکار رایج و هویت ن رابطه متقابلی وجود دارد . اخیراً نیز بعضی از دانشمندان خاطر نشان کردهاند که در هر دوره تاریخی، میان سبک معماری و سبک پوشاک، نوعی نزدیکی و خویشاوندی وجود دارد (همان).
وبلن، پدیده مد را به کمک انگیزشهای اجتماعی رفتار رقابتآمیز تبیین کرد. از نظر وی، مد مختص طبقه بالای جامعه است که برای کسب درآمد مجبور به انجام کار نیستند. وقتی مد در سطح جامعه توسعه یابد، بوسیله طبقات پایینتر تقلید میشود. طبقات بالاتر نیز همواره برای حفظ موقعیت اجتماعی خود، صور جدیدی از الگوهای مصرف میآفرینند. مد روز بودن» معیاری است که طبقه مرفه برای باز تولید جایگاه مسلط خود تعریف میکند.
وبلن، عرضه مد و تجمل گرایی را بعد از توسعه اقتصادی در اروپا، بیشتر در حوزه ن میداند و معتقد است که طبقه ثروتمند، قدرت خود را از طریق ن خود نمایش میدهند و به همراه توسعه اقتصادی، ن موظف شدند به تدریج به جای رئیس خانواده مصرف کنند. در همین جریان، این اندیشه قوت گرفت که کار تولیدی آشکار، به خصوص برای ن محترم، تحقیرآمیز است و ن بیش از مردان طبقه خویش، باید به تن آسایی تظاهر کنند.
تحت تأثیر این آداب، نظام اجتماعی امروز، زن را موظف میکند تا توانایی خانواده را در صرف هزینه به نمایش بگذارد. در شیوه طبقه مرفه، خوشنامی خانواده برعهده زن قرار دارد. بنابراین، صرف هزینه و تن آسایی تظاهری در حوزة عمل ن قرار میگیرد.6
جیمز ساموئل کلمن، مقوله مد را یکی از اشکال رفتار جمعی و مترادف با هوس میداند. هوسها در طول زمان، الگوی خاصی دارند، پدید میآیند، به آرامی رشد میکنند، کم کم نیرو میگیرند، به اوج میرسند وسرانجام رو به زوال میگذارند و از بین میروند. برخی از هوسها در یک چرخه همیشگی قرار دارند، بدین معنی که یک هوس یا مد پدیدار میشود و جای مد قبلی را میگیرد و به نوبه خود جای خود را به مد دیگری میدهد. در واقع سبک پوشاک فرد با توجه به واکنش دیگران انتخاب میشود، یعنی افراد به شیوهای لباس میپوشند که مورد پسند دیگران باشند.
به عقیده زیمل، مد هم میل به همرنگی با دیگران را ء میکند و هم میل به جدایی و ممتاز بودن از دیگران را برآورده میسازد. فرد با پیروی از مد، هم خود را متفاوت و بدیع میسازد و هم جایگاه اکثریتی را که مانند او رفتار میکنند، بدست میآورد. بنابراین، مد پدیده اجتماعی خاص نظام سرمایهداری و مدرنیته غربی است که از یک سو، میل به همرنگی با دیگران و تأیید آنها و از سوی دیگر، با میل به ممتاز بودن، با مقولات فردی و خاص بودن ارتباط دارد. بنابراین اگر بخواهیم جریان اصلی مد را بهتر درک کنیم باید آنرا در رابطه با فرآیند مصرفگرایی قرن بیستم در غرب همراه سازیم که به طور کلی میتوان خصیصههای آن را در دو مورد زیر برشمرد:
- فرهنگ مصرفی، فرهنگ مصرف است. معنای این عبارت آن است که در دنیای جدید، هسته اعمال اجتماعی و ارزشهای فرهنگی، ایدهها، آرزوها و هویتها بیشتر در رابطه با مصرف تعریف میشود و جهت مییابند تا بوسیله دیگر ابعاد اجتماعی همچون کار، شهروندی و جهان بینی مذهبی.
- فرهنگ مصرفی، فرهنگ جامعه مبتنی بر روابط بازار است. این ویژگی به این معنی است که رفتارها و تعاملات انسانی از طریق بازارها جهت میگیرند، بازارهایی که روز به روز در حال گسترش هستند. در جهان کنونی، بازار آزاد» به عنوان ویژگی یک جامعه خوب مطرح شده است و ادعا میشود که به شکل عقلانی، ثروت، کالاها، خدمات و آزادی انتخاب را به مصرفکنندگان عرضه میکند. واقعیت آن است که این عقلانیت، همان عقلانیت ابزاری متأثر از فرهنگ صنعت است که بوسیله سرمایهداران سودجو ایجاد شده و مدام دستکاری میشود و در جهت تأمین منافع بیشتر آنها تغییر مییابد. جنبه منفی و سویه تاریک این نوع فرهنگ در جامعه، مصرفگرایی، اسراف، تجمل گرایی، مادی گرایی، فرصت طلبی، خود پرستی و افراط در لذتجویی است.
بخش مهمی از آنچه که از آن به عنوان مصرفگرایی یاد میشود، مربوط به خرید و استفاده از لباس است. چنین گرایش فرهنگیای بیشتر مربوط به بعد از جنگ جهانی دوم است و خاستگاه آن کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی است، اما با ظهور پدیدة جهانیشدن، این امر گستردهتر شده است. این حوزه بیش از همه، ن و جوانان را درگیر خود کرده است و مخاطبان اصلی تبلیغات این شکل از مدگرایی، به ویژه در حوزه پوشاک، ن و جوانان میباشند. برخی از سؤالات مهمی که در پی این مصرفگرایی افراطی و مدپرستی، که گاه به عنوان مذهب جدید از آن یاد میشود، مطرح میشود، از قبیل موارد ذیل است. تعامل افراد و کالاها و اشیاء یا تعامل افراد با نظام اشیاء در جامعه چیست؟ پیامد هواهای نفسانی ن و جوانان که میادین و محلهها و مکان خرید را عرصه گردشگری خود کردهاند و به مدها و لباسها، و در کل، خرید» عشق میورزند و پیوند های عاطفی با این فضاهای جدید برقرار میکنند، چیست؟
اینها نمونه سؤالات اساسی هستند که در بخش بعدی سعی خواهد شد به صورت اجمالی، پاسخی درخور توجه به آنها داده شود.
مد ,ن ,اجتماعی ,طبقه ,هم ,میشود ,است که ,است و ,میل به ,میشود و ,را به ,فرهنگ مصرفی، فرهنگ
درباره این سایت